موهایم در دست باد بی قرارند...

ببافشان

برای تو

امشب کع از درد به خودم پیچیدم، پیچیدم و پیچیدم تا همه پیچ‌های عالم به سر آمد، تو سر هر پیچی منتظرم نشسته بودی با آغوشی گرم و دستان مهربان، میخواهم‌ برایت بنویسم که قدر‌دان لحظه‌ لحظه‌ی بودنت هستم، حتی وقتی که سعی میکنم با تک تک سلول‌های وجودم ثابت کنم که نیستم.

۱۷ تیر ۹۸ ، ۰۵:۱۶
شاه بلوط

.

دلتنگی‌های آدمی را باد...

۲۶ مهر ۹۷ ، ۱۱:۰۴
شاه بلوط

به یاد کسی که هست اما نیست

بدون تو هنوز هم جهان زیباست، آدم‌های خوبی کنارم هستند، دوستانی دارم، مادر و پدر از همیشه مهربان‌ترند، عاشق شده‌ام، دوستم دارد، هم نام توست و این هم درد است و هم شادی. هنوز دریا را دوست دارم، پیاده‌روی می‌کنم، از باران لذت میبرم، هنوز پرندگان میخوانند، آفتاب می‌درخشد. سال‌ها می‌گذرند و من بیشتر از تو دور می‌شوم. تو همیشه فقط چهارده سال داری و من هی پیرتر می‌شوم. من در لحظه هایم چیزی کم دارم، شنیدن نامم از دهانت وقتی برای کاری صدایم میزنی، جواب دادن به سوال‌هایت وقتی سردرگم مانده‌ای، شانه‌های مردانه‌ات که میتوانست تکیه‌گاهم باشد، آغوشت که آرامشم باشد، تو را کم دارم وقتی که احساس میکنم تنهام، وقتی که گرفته‌ام. 

۱۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۴:۰۷
شاه بلوط

حالا که مینویسم...

انگار بخوام بگم دستم رو بگیر، کمکم کن نه برای این که نجاتم بدی و بکشیم بیرون... کمکم کن غرق شم. غرق بشم تو دوست داشتنت و بدون اینکه بترسم خودمو بسپارم به جریان روون این ماجرا‌. آدم تنهایی مگه چقدر زور داره که بخواد با همه فکراش بجنگه؟ فکر کردی ساده‌س خودتی ببینی تنها، تو محاصره هزار و یک فکر کوچیک و بزرگ؛ فکرایی که منتظرن روتو برگردونی تا خنجرشونو تا ته بکنن تو قلبت.

۱۲ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۲۴
شاه بلوط

خالی

دیشب اومد بنویسم چقد خوشحالم که داریم راه خودمونو میریم، الان ولی میگم خوشحالم که دیشب اونو ننوشتم. هی راهمو طولانی و طولانی‌تر کردم، هی کجش کردم که شاید بتونم بدون خوردن به مانع به جایی که میخوام برسم، ولی یهو یه سد خیلی بزرگ جلوم سبز شد، سدی که خودم ساختمش با دستای خودم. یهو هرچی میخواستم و نشد جلو چشمم صف کشید. تو باشی غم عالم نمیریزه تو دلت؟

۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۸
شاه بلوط

قرمزِ ابدی

از دلخوشی‌های ساده صحبت کنیم، نظرت چیه؟ مثلا یه پالتوی سیاه و شال قرمز واسه ادامه‌ی زمستون؟

۲۴ دی ۹۶ ، ۱۰:۳۶ ۰ نظر
شاه بلوط

چیزهای ساده‌ی الکی

پنجره اتاق نباید کشویی باشه؟ به سمت بالا باز شه و پایین بسته.

۲۳ دی ۹۶ ، ۱۲:۵۷
شاه بلوط

اولین برخورد

بهترین نوشته واسه رو در خونه:

اونجا که اسمش خونه‌ست.


همین

۲۳ دی ۹۶ ، ۰۰:۱۵
شاه بلوط

سقوط

حدودا ۱۰ ساعت از زمانی که قبل از رفتن به خونه نازنین میخواستم یه چیزی بنویسم اینجا میگذره، ولی حس الانم با احساس صبح زمین تا آسمون فرق داره.

حس پرت شدن از یه ارتفاع زیاد که به مرگ ختم نمیشه. همون.

۰۵ دی ۹۶ ، ۰۰:۱۶
شاه بلوط

بطالت

تنها کار مفیدی که امروز کردم این بود که همه‌ی اجزای رخت خوابم رو شستم و گذاشتم خشک شه - و الان دارم از تو تمیزترین و خوشبوترین رخت‌خواب دنیا این مطلب رو مینویسم- و فکر کردم که چرا دقیقا الان که من تصمیم گرفتم مسافرت برم و جدا میخوام عملیش کنم - البته که منظورم از الان دقیقا همین الان الان نیست، یکم قبل تر بود- باید عوارض خروج از کشور گرون بشه. یعنی همین‌طور که دارم عید برنامه ریزی میکنم و نقشه میکشم باید یهو بگن که به جای ۷۵ هزار تومن باید ۲۲۰ تومن بدی. خب آدم شوکه میشه دیگه، نمیشه؟ دقیقا یاد اون سالی افتادم که مامان پراید مسی رنگش رو فروخت و ما تصمیم داشتیم یه ماشین بهتر بخریم ولی خب دیگه فایده نداشت، یهویی قیمت ماشین زیاد شد و نتونستیم بخیرم -و طبیعیه من نمیذاشتم که دوباره پراید داشته باشیم و این داستان رو یکم سخت تر میکرد- و باز شوکه شدیم.
۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۷:۱۲
شاه بلوط