امشب کع از درد به خودم پیچیدم، پیچیدم و پیچیدم تا همه پیچهای عالم به سر آمد، تو سر هر پیچی منتظرم نشسته بودی با آغوشی گرم و دستان مهربان، میخواهم برایت بنویسم که قدردان لحظه لحظهی بودنت هستم، حتی وقتی که سعی میکنم با تک تک سلولهای وجودم ثابت کنم که نیستم.